منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 6
:: باردید دیروز : 1
:: بازدید هفته : 87
:: بازدید ماه : 1174
:: بازدید سال : 4466
:: بازدید کلی : 104086
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 2
طبیعت سحرانگیز منطقه سردسیری دشت‌راق در شهرستان بویراحمد مقصدی مناسب برای طبیعت دوستان خواهد بود.
طبیعت سحرانگیز دشت‌راق + تصاویر
 

طبیعت زیبا و بکر استان چهار فصل کهگیلویه و بویراحمد دارای زیبایی‌های کم‌نظیری است که در فصل بهار این زیبایی‌ها دوچندان می‌شود..

یکی از مناطق سردسیری و زیبای شهرستان بویراحمد، منطقه دشت‌راق در مرز بین دو شهرستان چرام و بویراحمد است که از شمال به میان‌تنگان و کوه دمه، از جنوب به نرماب و کوه سیوک، از غرب به دلی‌مو و کوه ساورز و از غرب به منطقه چنار محدود می‌شود.

این منطقه سرسبز و رویایی با مساحتی بالغ بر 100 هزار هکتار و با پوشش گیاهی متنوع همچون جاشیر، چویل، لاله واژگون، تره کوهی، کارده، پونه کوهی، چوک، بیلهر، قارچ، ارزن،گینه، بیشک، شهن و گونه‌های دیگر در 80 کیلومتری دهدشت و 60 کیلومتری یاسوج قرار دارد.

منطقه سردسیری دشت‌راق از دیرباز تاکنون در حوزه سرحدات طایفه سادات امام‌زاده علی و میرسالار بوده که هر یک به نوعی از مواهب بی‌شمار این منطقه بهره می‌برند.

دشت‌راق از معدود مناطقی است که از گزند جاده‌های کوچک و بزرگ درامان مانده و همین موضوع باعث شده طبیعت این دشت زیبا و رویایی بکر بماند.

وجود انبوه گیاه جاشیر به عنوان گیاه غالب این منطقه و لاله‌های واژگونی که در گوشه و کنار این دشت قد کشیده‌اند زیبایی دوچندانی به این منطقه داده است.

ارتفاع بیش از 2 هزار و 700 متر از سطح دریا و قرار گرفتن بین دو کوه با نام‌های "کوه قوچی" و "کوه باریک" علاوه بر اینکه جلوه‌ای باشکوه به این منطقه زیبا داده، ورود و دسترسی به دشت‌راق را نیز مشکل کرده است.

وجود گیاه جاشیر به عنوان یکی از خوراک‌های مغذی دام باعث شده که دامداران روستاهای دهستان سادات هر ساله در فصل اردیبهشت و خرداد سختی مسیر دسترسی به دشت‌راق را به جان بخرند و با گذر از مسیرهای صعب‌العبور خود را به این منطقه برسانند تا با برداشت گیاه جاشیر بخشی از  خوراک زمستانی دام خود را تامین کنند.

مشقات برداشت گیاه جاشیر زیر آفتاب سوزان و استنشاق دردناک اسانس این گیاه معطر و البته با خاصیت باعث شده که برداشت آن به یکی از مشقت‌بارترین کارها برای دامداران تبدیل شود، به گونه‌ای که دشت‌راق در میان کسانی که اقدام به برداشت جاشیر می‌کنند به " جهنم سبز" معروف شده است.

وجود چشمه‌های متعدد از ویژگی‌های منحصر به‌فرد دشت‌راق است و همین موضوع باعث شده که این منطقه به آبشخوری امن برای حیات وحش این منطقه تبدیل شود گرچه هر از گاهی صفیر گلوله شکارچیان سکوت این طبیعت زیبا و آرامش‌بخش را به‌هم می‌زند.

به هر حال وجود مناظر زیبا و چشم‌نواز دشت‌راق می‌تواند مقصدی فراموش‌ناشدنی برای طبیعت‌دوستان و علاقمندان به محیط‌های طبیعی باشد./فارس


:: بازدید از این مطلب : 524
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 2
آیت الله سید حسن خمینی 43 ساله سعی کرده که از سیاست دوری کند. با این حال به نظر می رسد که این رویه در حال تغییر است و ظهور او باعث وحشت تندروها و هیجان زدگی اصلاح طلبان شده است. از مصاحبه ها و سخنرانی های اندک سید حسن خمینی می توان قضاوت کرد که خیلی سخت می توان گرایش سیاسی او را تشخیص داد.
:
المانیتور حسن
 

المانیتور نوشت: انصار حزب الله در روز 22 اوریل بیانیه هشدار آمیزی صادر و اعلام کرد که اگر سید حسن خمینی (نوه ی بنیانگذار جمهوری اسلامی) به استان گلستان سفر و سخنرانی کند، مورد حمله قرار خواهد گرفت.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، المانیتور در ادامه آورده است: این بیانیه حمله ی بی سابقه ای علیه نوه ایت الله (امام) روح الله حمینی پس از ماجرای شعارهای حامیان محمود احمدی نژاد علیه او در سال 2010 محسوب می شود.

المانیتور در ادامه مدعی شد که پس از حادثه ماه اوریل، انصار حزب الله گلستان که تحت فشار قرار گرفته بود صدور هر گونه بیانیه را تکذیب کرد.

با وجود انکار این بیانیه، پیغام آن ها روشن بود. در بحبوحه شایعات در مورد کاندیداتوری سید حسن خمینی و نگرانی تندروها در مورد توانایی او برای جذب آراء برای میانه رو ها و اصلاح طلبان، نوه آیت الله خمینی هدف حساب شده ای برای انها محسوب می شود.

حسن خمینی 43 ساله سعی کرده است که از سیاست دوری کند. با این حال به نظر می رسد که این رویه در حال تغییر است و ظهور او باعث وحشت تندروها و هیجان زدگی اصلاح طلبان شده است.

از مصاحبه ها و سخنرانی های اندک سید حسن خمینی می توان قضاوت کرد که خیلی سخت می توان گرایش سیاسی او را تشخیص داد.

به نوشته المانیتور، سیدحسن خمینی حتی در مصاحبه های ساده هم موضعی از خود بروز نمی دهد. او با حضور در یک مصاحبه ورزشی حاضر نشد که بگوید طرفدار کدام تیم تهرانی است و گفت که از هر دو تیم حمایت می کند.

نوه آیت الله خمینی در اکثر مصاحبه های خود، بر روی مسائل دینی  تمرکز کرده است، یا سخنان کلی در مورد «ضرورت وحدت ملی» به زبان آورده است. 

المانیتور می نویسد: با این حال، او با زیرکی گرایش سیاسی خود را بروز نداده است.  اما اکنون، نشانه های ارتباط سیدحسن خمینی با میانه رو ها و اصلاح طلبان در حال افزایش است.

بزرگترین حامیان سیدحسن خمینی نوع گرایش سیاسی این روحانی جوان را اشکار کرده اند. آیت الله رفسنجانی اخیراً از حسن خمینی به عنوان علامه یاد کرد. 

المانیتور همچنین با اشاره به انتشار اخبار آیت الله سید حسن خمینی در «انتخاب» ، می نویسد: سایت انتخاب که به طیف میانه رو در ایران نزدیک است، او را «آیت الله» می نامد. این عناوین برای سید حسن خمینی بی جا نیست، چراکه او در حوزه درس خارج تدرس می کند که بالاترین سطح دروس اسلامی محسوب می شود و شاگردان بسیاری در این زمینه تربیت کرده است.

میراث آیت الله خمینی همچنین جمعیت بسیاری را در محافل ارشد سیاسی در ایران به خود جذب می کند. بعلاوه، نوه آیت الله خمینی روحانی جوانی است که برای قشر جوان جذاب است.

به گفته ی یک روزنامه نگار ایرانی، دلیل جذابیت سید حسن خمینی برای نسل جوان، «نگاه نو» او به اسلام است.

هم اکنون گمانه زنی هایی در مورد کاندیداتوری حسن خمینی در انتخابات آینده مجلس خبرگان وجود دارد.

با این حال یک روزنامه نگار که حاضر به افشای نامش نبود گفت که احتمال ورود حسن خمینی بعید به نظر می رسد.

المانیتور ادامه می دهد: سید حسن خمینی مایل نبوده است که در مورد ماجرای ورود به سیاست صحبت کند. او در مصاحبه با شرق گفت که اگر شرایط فراهم باشد و احساس وظیفه کند، وارد سیاست می شود.

با این حال حتی اگر سیدحسن خمینی مستقیما وارد انتخابات نشود، او همچنان می تواند نفوذ  خود را داشته باشد. بسیاری از روزنامه نگاران معتقدند که حمایت ضمنی او از حسن روحانی میانه رو، نقشی ویژه در پیروزی و محبوبیت او ایفا کرد.

شاید اکنون حسن خمینی اماده ی حمایت اشکار باشد. زمانیکه انصار حزب الله بیانیه صادر کرد، او گفت که از تهدیدات هراس ندارد. او همچنین ضمن انتقاد از وزارت کشور بابت عدم مقابله با این عناصر گفت که «مطمئن است دوستداران امام این گروه های کم عدد را سرجای خود خواهند نشاند.»

المانیتور در پایان می نویسد: سخنان او حامیان و منتقدان را شارژ کرد ، چرا که این موضع گیری ، تغییر رویه ای جدی برای این روحانی نرم خو محسوب می شود.  با این حال، این اظهارات، سخنان مردی است که به نظر نمی رسد حاضر باشد همچنان در دنیای بی سر و صدای موسسه مربوط به پدربزرگش فعالیت کند

:: بازدید از این مطلب : 385
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 2
 
«مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟» رهبر انقلاب این جمله را در پاسخ به تهدیدات نظامی اخیر مقامات رسمی و ارشد آمریکایی در حین انجام مذاکرات هسته‌ای بیان کردند و به ملت و مسئولین هشدار دادند که «یک ملت اگر نتواند از هویت خود، از عظمت خود، آن‌چنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد.»
علی اکبر ولایتی

، «مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟» رهبر انقلاب این جمله را در پاسخ به تهدیدات نظامی اخیر مقامات رسمی و ارشد آمریکایی در حین انجام مذاکرات هسته‌ای بیان کردند و به ملت و مسئولین هشدار دادند که «یک ملت اگر نتواند از هویت خود، از عظمت خود، آن‌چنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد.» دکتر علی اکبر ولایتی، مشاور امور بین‌الملل رهبر معظم انقلاب در این گفت‌وگو با توجه به اتفاقات بعد از بیانیه‌ی سوئیس؛ به تغییر رفتار آمریکایی‌ها، تناقض حرف‌های آنها و در مجموع به تغییر شرایطی که باعث برهم خوردن مذاکره می‌شود؛ اشاره می‌کند.

* در طول مذاکرات هسته‌ای، ایران همواره به اصول دیپلماتیک پایبند بوده است، اما وقتی به طرف آمریکایی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم نه‌تنها از تهدیدهای خود نکاسته، بلکه حتی آن‌ها را افزایش هم داده است. چرا آمریکا اصرار دارد (فارغ از اینکه بتواند یا نتواند) ایران را تهدید نظامی کند؟
این تصور و دیدگاه آمریکایی‌ها باقی‌مانده از دوره‌ای است که آن‌ها هر جای دنیا که فکر می‌کردند باید دخالت کنند، دخالت می‌کردند و هیچ مانعی هم سر راه خودشان نمی‌دیدند؛ به‌خصوص بعد از فروپاشی شوروی. بوش پدر در سال ۱۹۹۰ یا ۱۹۹۱ در مراسمی در جمع نیروی دریایی آمریکا حاضر شد و گفت امروز تنها ابرقدرت در دنیا آمریکاست. آن‌ها با تصور جهان تک‌قطبی به مسائل وارد شدند و از آن به بعد دخالت‌های غیرمشروع بسیاری، بدون پشتوانه‌ی بین‌المللی، انجام دادند؛ به‌خصوص در کشورهای اسلامی از جمله افغانستان، سومالی و عراق. البته نکته‌ی مهم این است که در همه‌ی این اتفاقات شکست خوردند و به اهداف خودشان نرسیدند. در حال حاضر، از آن تصور، تفکر و دیدگاه دنیای تک‌قطبی، فقط یک توهم برای آمریکایی‌ها باقی مانده است. در حقیقت آمریکا به یک «دُن‌کیشوت» تبدیل شده که فقط در «توهم ابرقدرتی» است و با تکیه به گذشته‌اش، دیگران را تهدید می‌کند.

در مورد ایران قطعاً این تهدیدها پشتوانه‌ی عملی ندارند. تجربه‌ای که آمریکا در کشورهای ضعیف‌تر از ایران دارد، تجربه‌ی شکست‌خورده‌ای است. به همین علت، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا، در همان ابتدای دوره‌ی اول ریاست‌جمهوری، یکی از وعده‌هایش این بود که هر جا نیروهای آمریکایی درگیر هستند، آن‌ها را به وطنشان برمی‌گرداند و تا آنجا که ممکن است، از دخالت‌های نظامی در دنیا کم می‌کند. لذا این نوع ادعاها با سیاست کلی آن‌ها مغایرت دارد. ایران سابقه‌ی طولانی از شنیدن این نوع تهدیدها دارد و امروز این تهدیدها بی‌پشتوانه‌ترین تهدید‌ها در طول تاریخ انقلاب اسلامی است. بنابراین نکته‌ی اول این است که جرئت عملی کردن این تهدیدها را ندارند.

نکته‌ی دوم اینکه اگر قرار است این مذاکرات درست پیش برود، باید متوازن و در فضایی تعاملی باشد. مذاکرات باید براساس همان قرارهای اولیه پیش برود. آمریکایی‌ها نباید همین‌طور به روش خودشان ادامه بدهند، تهدید کنند و با «دورویی‌های سیاسی» سعی کنند به اهداف خودشان برسند. از یک طرف رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید اگر کنگره بخواهد کاری کند، ما وتو می‌کنیم و از طرف دیگر، با این موضوع که مصوبه‌‌ای برخلاف روند توافق در کنگره تصویب شود، موافقت می‌کند. این یک نوع تناقض در گفتار و رفتار است. اگر به این تناقضات، آن تهدیدها هم اضافه شود، یکی از نتایجش این است که «اصل مذاکرات» به خطر می‌افتد. لذا به آن‌ها توصیه می‌کنیم که دست از این تهدیدها بردارند، برای اینکه هیچ توجیهی ندارند.

وزیر خارجه‌ی آمریکا در خلوت با مسئولین مذاکره‌کننده‌ی ما چیزی می‌گوید و در جلوت حرف دیگری می‌زند.این بیش از آنکه به نفع آمریکایی‌ها باشد، به ضرر آن‌هاست و فضای متوازن بین دو گروه ایران و ۱+۵ را به خطر می‌اندازد و از جانب ایران به نوعی زیاده‌خواهی تعبیر می‌شود. به همین علت، رهبر معظم انقلاب بیان فرمودند که مذاکرات زیر شبح تهدید معنایی ندارد. بنابراین اگر بخواهند به این کارشان ادامه دهند، ادامه‌ی مذاکرات به خطر می‌افتد.

* آیا با چنین تهدیدهایی که هر روزه آمریکایی‌ها بیان می‌کنند، امکان رسیدن به یک «توافق خوب» شدنی است؟
البته فقط بحث تهدید نیست. بعضی ادعاهای دیگری هم آمریکایی‌ها دارند که امکان رسیدن به توافق را دچار تردید می‌کند. برای مثال رهبر معظم انقلاب و رئیس محترم ‌جمهور در یک روز، یک نظر واحد را اعلام کردند مبنی بر اینکه باید موضوع محدود کردن فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز ایران و برداشتن تحریم‌ها، هم‌زمان با هم آغاز شود. درحالی‌که آن‌ها می‌گویند ایران اقداماتی که تعهد خواهد کرد، انجام بدهد (یعنی محدود کردن سانتریفیوژها و مقدار مواد غنی‌شده‌ای که می‌تواند نگه دارد) و بعد آژانس آن را تأیید کند تا ما هم به تعهدات خودمان عمل کنیم. این عملاً غیرمنطقی است؛ آن هم با سابقه‌ای که از آژانس می‌شناسیم. ما اساساً تردید داریم در اینکه آژانس تحت تأثیر بعضی از اعضای ۱+۵ نباشد و منصفانه قضاوت کند. این موضوع با آنچه رهبر انقلاب اسلامی فرمودند و رئیس‌ محترم جمهور اعلام کردند مغایرت دارد. بنابراین برداشتن تحریم‌ها و محدودکردن فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، باید توأمان و هم‌زمان با هم باشد. حرف‌های آمریکایی‌ها مغایرت جدی با تصمیم نظام جمهوری اسلامی ایران دارد.

موضوع دیگر، مدت زمانی است که از زبان دولتمردان آمریکایی شنیده می‌شود. کسی می‌گوید دوره‌ی محدودیت‌‌ها ۱۰ سال است، دیگری می‌گوید ۱۵ سال و شخصی دیگر از ۲۵ سال حرف می‌زند. این زمان‌ها مورد تأیید ایران نیست.

نکته‌ی سوم اینکه آن‌ها گفته‌اند از بعضی مراکز می‌خواهند بازدید کنند که شامل بعضی از مراکز نظامی هم می‌شود. رهبر معظم انقلاب در صحبت‌هایشان فرموده‌اند که مسئولین نظامی مأذون نیستند برای بازرسی سیستم دفاعی جمهوری اسلامی ایران، به فردی اجازه بدهند. این مسائل جزء امنیت جمهوری اسلامی ایران است و چنین اذنی از سوی فرماندهی کل قوا و رهبری داده نشده است. اما آن‌ها مرتب این موضوع را تکرار می‌کنند که باید این مراکز را ببینیم.

پس این موارد جزء خط‌قرمزها است و آن‌ها اصرار دارند که خط‌قرمزها را بشکنند و از این حدود عبور کنند. این خودش تبدیل به یک مانع می‌شود. رهبر معظم انقلاب هم تأکید کردند که خط‌قرمزها باید رعایت شود. البته تیم مذاکره‌کننده‌ی ما پایبند به این خط‌قرمزها هستند و باید آن‌ها را رعایت ‌کنند. همچنین وظیفه‌ی همه‌ی کسانی که در این زمینه کاری می‌کنند یا نظری می‌دهند این است که خط‌قرمزها را رعایت کنند. بر این موضوع تأکید می‌کنم که خط‌قرمز‌های اعلام‌شده «قطعی» هستند و به‌هیچ‌وجه این خطوط نباید از طرف مذاکره‌کنندگان نادیده گرفته شود.

* رهبر انقلاب در دیدار با فرهنگیان اشاره کردند که اگر نیاز آمریکا به مذاکرات بیشتر از ما نباشد، کمتر نیست. این نیاز چیست؟
آن‌ها می‌خواهند بگویند این دیپلماسی (محدودیت و تحریم و حصر اقتصادی) که از قبل شروع شده بود و در زمان اوباما تشدید شد، مؤثرتر از تهدید نظامی است. البته خود این موضوع در مغایرت با گزینه‌ی نظامی روی میز است، ولی آن‌ها می‌خواهند به رقبایشان بگویند وقتی شما ایران را تهدید نظامی کردید، آن‌ها به کارشان ادامه دادند و از تعداد محدودی سانتریفیوژ، به ۱۹ هزار سانتریفیوژ رسیدند، اما زمانی که ما مذاکره را شروع کردیم، بالأخره ایران قبول کرد برای مدتی فعالیت‌هایش را متوقف کند. به این ترتیب می‌خواهند بگویند دیپلماسی ما مؤثرتر بوده است. پس اگر می‌خواهند اثبات کنند این روش مؤثر است، باید مذاکرات به نقطه‌ی موفقیت برسد.

در کنار این، در حال حاضر، منطقه‌ی غرب آسیا دچار بحران‌های مختلفی است و آمریکا (به‌عنوان کشوری که همچنان توهم ابرقدرتی دنیا را دارد) توان حل این بحران‌ها را ندارد. آمریکا چه در آنجایی که مداخله‌ی مستقیم نظامی کرده و چه در آنجایی که با استفاده از مزدورهای خود، جنگ نیابتی به راه انداخته، در هیچ‌کدام موفق نشده است. آمریکا در عراق شکست خورد و حتی حمایت از شکل‌گیری گروهکی تروریستی چون داعش هم به آن‌ها نتوانست کمکی بکند. در عراق اگر فتوای آیت‌الله سیستانی و همت جوان‌ها و نیروهای مردمی عراق و کمک مستشاری ایران نبود، داعشی‌ها بغداد را گرفته بودند و آمریکایی‌ها هم مانع آن‌ها نمی‌شدند. در واقع آن‌ها می‌خواستند به‌وسیله‌ی داعش عراق را از دست حکومت فعلی و دموکراتیک که خواست مردم است خارج کنند تا بتوانند اعمال نفوذ نمایند اما موفق نشدند.

در سوریه هم گفتند ظرف دو سه هفته بشار اسد را برکنار می‌کنیم ولی نتوانستند. هم آمریکایی‌ها و هم عوامل آن‌ها در منطقه این حرف را می‌زدند اما امروز بیش از چهار سال می‌گذرد و بشار اسد محکم ایستاده است. این معاندین مزدور که در سوریه دارند می‌جنگند و از مرز یکی از کشورهای منطقه عبور می‌کنند و به سوریه می‌آیند و مورد حمایت امثال عربستان هستند، زمانی تا چندصدمتری دفتر رئیس‌جمهور سوریه آمده بودند؛ امروز دمشق یک شهر آرام و دارای امنیت کامل است و حکومت کار خودش را انجام می‌دهد و محکم در مقابل مزدوران تروریست ایستاده است.

آمریکا در لبنان هم موفق نشد. در لبنان می‌خواستند کسانی را به‌عنوان رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر روی کار بیاورند تا مسیر را عوض کنند، اما مردم لبنان به آن‌ها اجازه‌ی چنین کاری را ندادند. در یمن هم چه آمریکایی‌ها و چه سعودی‌ها موفق نبوده‌اند. بنابراین آن‌ها از جنگ‌ها و دخالت‌های مستقیم و نیابتی نتیجه نگرفته‌اند و می‌خواهند بگویند ما با ایرانی‌ها وارد مذاکره شدیم و روشی را پیش گرفتیم که روش موفقی است. پس آن‌ها احتیاج دارند که این مذاکرات به نتیجه برسد.

لذا نباید این تصور را داشته باشیم که آمریکایی‌ها می‌خواهند نسبت به جمهوری اسلامی ایران اغماض کنند و به همین دلیل با ما وارد مذاکره شده‌اند. قطعاً این‌گونه نیست. به همین دلیل قبل از اینکه مذاکرات شروع شود و چنین سازوکاری پیدا کند، مرتب از راه‌های مختلف و به‌خصوص از طریق برخی حکومت‌های منطقه که دوست ایران هستند، پیغام می‌فرستادند که ما می‌خواهیم با شما مذاکره کنیم و «قول می‌دهیم» که حقوق هسته‌ای ایران را به رسمیت بشناسیم.


 

* چرا عمل نکردند؟
برای اینکه هدف و عادت آن‌ها همین است و بعد از اینکه مذاکرات شروع می‌شود، قدم‌به‌قدم از آن قول اولیه عقب می‌نشینند. نکته‌ی مهم این است که هربار مذاکره می‌کنند، بعدش دبّه درمی‌آورند و همان حرف‌هایی که قبلاً به‌نوعی درباره‌ی آن‌ها تفاهم حاصل شده است، دومرتبه تکرار می‌‌کنند و بعد ادعاهای جدیدی مطرح می‌نمایند. این معنایش همان خوی زیاده‌خواهی آمریکاست که فکر می‌کنند می‌توانند با یک کار روانی و تبلیغاتی و با کش دادن قضایا، ایران را وادار کنند بیشترین امتیاز را بدهد و کمترین نتیجه را بگیرد.

* بعد از مذاکرات لوزان که در فروردین‌ماه ۹۴ برگزار شد نیز شاهد نقض‌عهدهای مکرر آمریکا هستیم. لطفاً نمونه‌ها و مصادیقی از این نقض‌عهدها را بیان بفرمایید.
مثلاً درباره‌ی فردو بعد از تلاش‌های زیادی که تیم مذاکره‌کننده‌ی ما انجام داد، قراری را قبول کردند، ولی در نوبت بعدی که سر میز مذاکرات آمدند، حرف‌های دیگری زدند که با حرف‌های قبلی متفاوت بود؛ یعنی حتی به تعهد خودشان هم پایبند نبودند. نکته‌ی جالب‌تر آنکه آمریکایی‌ها حتی به آنچه در «فکت‌شیت» خودشان در مورد فردو آورده بودند هم عمل نکردند و در دفعه‌ی بعدی که سر میز مذاکرات حاضر شدند، خلاف «فکت‌شیت» خودشان حرف زدند! بگذریم از اینکه اساساً آن فکت‌شیت، برداشت یک‌طرفه‌ی آن‌ها از تفاهم اولیه بود و ما آن را قبول نداشته و نداریم. با این حال حرف‌هایی زدند که با همان فکت‌شیت منتشر‌شده‌ی خودشان هم مغایرت داشت.

یا قرار بر این شده بود که قطعنامه‌ای در شورای امنیت به تصویب برسد که قطعنامه‌های قبلی علیه ایران را ملغی کند. بنابراین دیگر معنا ندارد ایران در فصل هفتم منشور سازمان ملل باقی بماند، درحالی‌که آن‌ها می‌گویند ایران باید برای مدت طولانی در فصل هفتم باقی بماند. چنین چیزی مورد قبول نیست. در واقع آن‌ها هر دفعه چیزی را مطرح می‌کنند که با مطالب قبلی‌شان متفاوت است. مثلاً وزیر خارجه‌ی آمریکا زمانی توافقی می‌کند، بعد در نوبت بعدی حرف دیگری می‌زند. بعد که این موضوع را به او می‌گویند، در جواب می‌گوید کارشناسان به ما ایراد گرفتند. خب موقعی که وزیر خارجه‌ی یک کشور در مذاکره‌ای شرکت می‌کند، یک تیم کارشناسی بزرگ در پشت سر او هستند. تیم مذاکره‌کننده در همان ژنو یا هر جای دیگر، در مکان ویژه‌ی ضدشنود، مطالب را منعکس می‌کند و از آن‌ها دستورالعمل می‌گیرد و در حین مذاکرات هم مرتب این کار تکرار می‌شود. بنابراین پذیرفته نیست که چیزی را قبول کنند و دفعه‌ی بعد بگویند مورد قبولشان نیست.

یک مطلب دیگر هم همین قضیه‌ی مصوبه‌ی سنا و مجلس نمایندگان است که در ابتدای گفت‌وگو به آن اشاره کردم. یا درباره‌ی مدت محدودیت نسبی فعالیت‌های هسته‌ای ایران تا به حال اعداد متفاوتی گفته‌اند. هر کسی می‌رسد، عددی را بیان می‌کند.

بنابراین اگر بخواهند به این روش، یعنی تهدید نظامی، تناقض‌گویی، نقض عهد و عقب‌نشینی از حرف‌های مورد قبول، ادامه بدهند، دیگر اعتمادی در طرف مقابل باقی نمی‌‌ماند.

* گفتید که آمریکایی‌ها خلوت و جلوتی در مذاکرات دارند. نکته‌ای که پیش می‌آید این است که این رفتار در موج‌های تبلیغاتی رسانه‌های همسو با آن‌ها، به ضرر ما می‌شود و کفه‌ی مذاکرات را به‌سمت آمریکا سنگین جلوه می‌دهد. در واقع گویی حقوق ملت ایران در حال تضییع است. ما باید در برابر این سیاست، چه روش و رفتاری داشته باشیم؟
ببینید با شناختی که من از تیم مذاکره‌کننده دارم، آن‌ها مقید به این هستند که خطوط قرمز را نصب‌العین کار خودشان قرار دهند. از سویی دیگر، استواری رهبر معظم انقلاب در دیدگاه‌هایی که اعلام می‌کنند، در طول سال‌های رهبری و حتی در زمان ریاست‌جمهوری ایشان، بر همه اثبات شده است. اگر ایشان مطلبی را اعلام کنند و به موضعی برسند و آن تشخیص را اعلام و اعمال کنند، قطعاً با استواری، به نیابت از مردم، آن موضع را دنبال و مطالبه خواهند کرد. ایشان همت‌شان بر این است که حقوق مردم تضییع نشود. بالأخره مردم و همه‌ی مسلمانان جهان چشم به جمهوری اسلامی ایران و ایشان بسته‌اند. من در زمانی که زعامت وزارت خارجه را برعهده داشتم، به کشورهای زیادی سفر کردم. افرادی در بعضی از این کشورها به من می‌گفتند که تو فقط وزیر خارجه‌ی ایران نیستی، تو وزیر خارجه‌ی جهان اسلام هستی، وزیر خارجه‌ی ما هم هستی. موقعیت و مقامی که رهبری جمهوری اسلامی ایران دارند نیز در حقیقت زبان گویای عزت مسلمانان تمام جهان اسلام است.

حق هم این است که کارهای حکومتی به‌گونه‌ای پیش نرود که منافع مردم نادیده گرفته شود. معلوم است که ما دنبال کار نظامی نیستیم، ولی نفس اینکه ایران بتواند قدرت هسته‌ای داشته باشد و قدرتمند باشد، آن‌ها را می‌ترساند. ایران می‌خواهد این قدرتمندی ادامه پیدا کند و بناست این رویه ادامه پیدا کند و رو به افزایش باشد. بنابراین باید در گفت‌وگوها، معادلات، تعامل‌ها، ظاهر و باطن و در خلوت و جلوت، به‌گونه‌ای باشد که وقتی مردم محاسبه می‌کنند، احساس کنند که منافعشان حفظ شده است. در راه اهداف جمهوری اسلامی ایران، مردم ما حاضرند هرگونه فداکاری‌ای انجام بدهند، چون مطمئن هستند آن کسی که در رأس نظام قرار دارد، مدافع حقوق مردم است.

این حقوق متعلق به یک فرد نیست که بتواند برای خواست آمریکایی‌ها، بگوید امروز از انرژی هسته‌ای می‌گذریم. این مهم متعلق به همه‌ی مردم ایران است. به همین دلیل هم در نظرسنجی‌هایی که در داخل یا خارج از کشور، درباره‌ی فناوری هسته‌ای انجام شده است، اکثر مردم بر داشتن آن تأکید کرده‌اند. حتی آن‌هایی که خارج از کشور هستند و بعضاً ممکن است نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران انتقاداتی هم داشته باشند، این مسئله را به‌عنوان یک حق ملی، قبول دارند و معتقدند که باید از آن صیانت شود.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/29737/C/13940226_0429737.jpg

بنابراین کسانی که مذاکره می‌کنند و در متن جریان مذاکرات هسته‌ای هستند، جز اینکه خطوط قرمز را رعایت کنند، چاره‌ی دیگری ندارند. اگر روزی خدای‌نکرده از این خطوط گذر کنند، همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، ما در مسائل اساسی، محرمانه و غیرمحرمانه با مردم نداریم و واقعیات را به مردم خواهند گفت.

* رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان اشاره کردند که آمریکا از نظر ملت‌های منطقه هیچ آبرویی ندارد. لطفاً مصادیقی از این بی‌آبرویی را بیان کنید.
آن‌ها در سوریه به چه دلیل می‌گویند که باید حکومت سوریه برود و آن فردی که ما می‌گوییم بیاید؟ فرض کنید بعضی از مردم سوریه، مثل هر کشور دیگری، انتقاداتی نسبت به حکومت دارند، اما به هر حال انتخابات برگزار شده است، قانون اساسی را اصلاح ‌کرده‌اند و آقای بشار اسد دوباره انتخاب شده است. سوریه عضو قانونی سازمان ملل متحد است و موقعیت قانونی یک کشور مستقل را در صحنه‌ی بین‌المللی دارد. به چه دلیل آن‌ها به خودشان اجازه می‌دهند ریاست‌جمهوری بشار اسد را زیر سؤال ببرند و بگویند شخصی دیگر باید رئیس‌جمهور باشد؟ اصلاً به آن‌ها چه ربطی دارد؟ مردم سوریه اول باورشان چیز دیگری بود. برخی به‌اشتباه تصور می‌کردند آن‌ها برای اصلاح آمده‌اند. بعد که جنایت‌های آن‌ها و حمایت‌های آمریکایی‌ها و عواملشان در منطقه را دیدند، به حکومتشان نسبت به قبل انتخابات، حتی وفادارتر شدند.

نمونه‌ی دیگر در عراق است که آن‌ها تحت عنوان ائتلاف ضدداعش، نیروهای عراقی را بمباران و از داعش حمایت می‌کردند. در یمن از سعودی‌ها حمایت می‌کنند تا آن‌ها مردم بی‌گناه را بمباران کنند. همین وزیر خارجه‌ی آمریکا در عربستان گفت ما از حملات سعودی حمایت می‌کنیم و در عین حال، نگران مسائل انسانی هستیم. آدم باید چقدر وقیح، ضعیف‌النفس و بی‌شخصیت باشد که از یک طرف از بمباران بی‌دریغ سعودی‌ها حمایت کند و از طرف دیگر بگوید ما نگران مسائل انسانی هستیم. این دروغ‌ها را کسی باور نمی‌کند. شما اگر به پرونده‌ی آمریکا در هر جایی نگاه کنید، مملو و سرشار از چیزهایی است که هیچ انسان آزاده‌ای آن‌ها را قبول نمی‌کند؛ رفتارهایی که مردم از آن‌ها نفرت دارند.

* اخیراً هم کنگره‌ی آمریکا طرح تجزیه‌ی عراق را در دست بررسی دارد.
بله، در کنگره‌ی آمریکا حرفی زده شده است و تصمیمی که می‌خواهند بگیرند و از پیش اعلام کرده‌اند، تجزیه‌ی عراق است. این مسئله، ماهیت آمریکایی‌ها و دیدگاهشان نسبت به کشورهای اسلامی و به‌خصوص کشورهای منطقه را نشان می‌دهد. موقعی که نتوانستند به حکومت منتخب مردم که حکومت آقای دکتر عبادی باشد، حرف‌های خودشان را تحمیل کنند، یک‌مرتبه این موضوع را مطرح کردند که می‌خواهند عراق را تجزیه کنند. همین خواب را برای سوریه و یمن هم دیده‌اند.

اما آمریکایی‌ها باید بدانند که این یک «خواب شیطانی» است و هرگز تعبیر نخواهد شد. جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان همسایه و متحد استراتژیک عراق، اجازه نخواهد داد این خواب‌های شیطانی آمریکا تعبیر شوند. همان‌طور که طوایف و گروه‌های مختلف سیاسی در عراق قویاً با این طرح شیطانی مخالفت کرده‌اند، جمهوری اسلامی ایران هم از حق قانونی عراق برای داشتن حکومت مستقل، حمایت می‌کند. همان‌طور که جمهوری اسلامی ایران به خواست دولت عراق در مبارزه با داعش کمک کرد، به سهم خودش اجازه نخواهد داد این کشور تجزیه شود.

جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند تحمل کند که کشور مهمی مثل عراق در همسایگی کشور ما که ۱۲۰۰ کیلومتر با ما مرز مشترک دارد و متحد استراتژیک ما محسوب می‌شود، با توطئه‌ی آمریکایی‌ها تجزیه شود که بعداً هر یک از بخش‌های تجزیه‌شده، پایگاه بخشی از مزدوران آمریکایی یا صهیونیست‌ها شوند.

این جمله‌ای که عرض می‌کنم جمله‌ی صریحی است: نه در سوریه، نه در یمن و نه در عراق، جمهوری اسلامی ایران به سهم خودش، به‌عنوان یک کشور اسلامی و دوست و متحد این کشورها اجازه نخواهد داد این خواب شیطانی آمریکایی‌ها تعبیر شود و ان‌شاءالله عراق، سوریه، یمن و بقیه‌ی کشورهای اسلامی با همدیگر متحد خواهند مان


:: بازدید از این مطلب : 312
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 2

«طرف آمریکایی با کار رسانه‌ای هماهنگ، شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های خود را در مستند‌هایش به پیروزی تشبیه می‌کند اما در مقابل و به صورت شگفت‌آوری، طرف ایرانی با کار رسانه‌ای هماهنگ پیروزی‌های به دست آورده را تشبیه به شکست می‌کند.»

 
 «طرف آمریکایی با کار رسانه‌ای هماهنگ، شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های خود را در مستند‌هایش به پیروزی تشبیه می‌کند اما در مقابل و به صورت شگفت‌آوری، طرف ایرانی با کار رسانه‌ای هماهنگ پیروزی‌های به دست آورده را تشبیه به شکست می‌کند.»

به گزارش ایسنا، محمد حیدری در یادداشتی در تدبیر 24 که بخشی از آن در بالا آمده است، نوشت: در این روز‌ها مذاکرات هسته‌ای روندی جدی و شتابان به خود گرفته است. مهم نیست مذاکرات در کجا باشد؛ از لوزان تا نیویورک و از ژنو تا وین، فرزندان انقلاب فقط دنبال تحقق منافع ملی کشور هستند. فرآیند جلسات فراز و فرودهای بسیار دارد. حساسیت‌ها بسیار بالاست و تیم مذاکره‌کننده بر روی تک تک جملات و واژه‌ها ساعت‌ها، روز‌ها و حتی هفته‌ها بحث و گفت‌وگو دارد و در بسیاری از مواقع با طرف‌های مقابل جدل می‌کند. سرما و گرما و عید و عزا برایشان تفاوتی ندارد؛ اینجا پای منافع فردی و حزبی در میان نیست بلکه پای آرمان‌های یک ملت در میان است.

با وجود همه رجزخوانی‌های خارج از گود اما فضای مذاکرات در چهارچوب ادب و حسن احترام متقابل پیش می‌رود. اینجا همه‌چیز موشکافانه و با جزئیات توسط تیم مذاکره‌کننده کشورمان به مقامات ارشد نظام جهت بررسی و تصمیم‌گیری مخابره می‌شود. اما این فضای مذاکرات در داخل جعبه جادویی به شکل دیگر به مردم منتقل می‌شود. گویی مدیران ارشد صدا و سیما که برخی معتقدند کمتر رنگ و بوی ملی به خود دارد، به دنبال تحقق پروژه‌ای به نام «القای شکست» در میان مردم هستند و کلید این کجروی را، در مستندسازی‌های گسترده زده‌اند.

پخش مستندهای پرشمار و پرتکرار و تبلیغات گسترده برای پخش آن در بهترین زمان کنداکتور شبکه‌ها شاید مصداق تشویش افکار عمومی باشد؛ مردمی که امیدوارانه برای رهایی از مشکلات اقتصادی و سیاسی در پی شنیدن خبرهای خوب هستند بعد از چشم دوختن به این مستندسازی‌های یکطرفه، نا‌امیدانه و بهت‌زده به فکر فرو می‌روند و با پارادوکسی که چرا اصولاً ما مذاکره می‌کنیم مواجه می‌شوند؟! پروژه‌ای که این روز‌ها نه در صداوسیما بلکه در مجلس و با ارائه طرح سه فوریتی ترک مذاکرات و با چاشنی دروغ و فریب به نمایندگان دیگر، به شکست انجامید.

اما مستندهای پرشمار با عنوان‌های «منطق روشن توافق خوب، بهانه، شوخی تلخ، فرصت‌های آمریکایی، از هیروشیما تا لوزان، شطرنج با گرگ‌ها، نظارت» و د‌ه‌ها نام دیگر که همگی با پخش فیلم‌های آرشیوی و وصله و پینه کردن گذرگاه‌های تاریخی و گذاشتن آهنگ‌های تلخ و مأیوس‌کننده و حتی مصاحبه با مدیران دوران طاغوت به دنبال القای شکست و سازشکار جلو دادن مذاکره‌کنندگان هسته‌ای هستند.

بسیاری از مستند‌ها روی «از بین رفتن دستاوردهای هسته‌ای» تمرکز دارند و اینکه توسط حسن روحانی در مقام دبیر شورای عالی امنیت شروع و در دوران ریاست جمهوری قرار است کار ناتمامش به پایان برسد. در هیچکدام از این مستند‌ها تأکیدی بر حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای، تعطیل نشدن هیچ‌یک از مراکز هسته‌ای، فعال ماندن کلیه مراکز علمی و تحقیقاتی، خارج نشدن هیچ گونه مواد هسته‌ای از کشور و از همه مهم‌تر به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته‌ای توسط مذاکره‌کنندگان دیده نمی‌شود و به جای به نمایش درآوردن رشادت‌ها، ایستادگی‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی مذاکره‌کنندگان، حتی کمترین اشاره‌ای از آن‌ها در این مستندسازی‌ها پخش نمی‌شود. ولی در مقابل مخالفین توافق هسته‌ای با شبهه‌افکنی صرفاً به دنبال فریب‌خورده، سازشکار و غرب زده جلو دادن فرزندان انقلاب هستند.

حال تفاوت رسانه‌های استکبار با رسانه‌های با پسوند ملی اینگونه نمایان می‌شود که طرف آمریکایی با کار رسانه‌ای هماهنگ شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های خود را در مستند‌هایش به پیروزی تشبیه می‌کند و در مقابل و به صورت شگفت‌آوری طرف ایرانی با کار رسانه‌ای هماهنگ پیروزی‌های به دست آورده را تشبیه به شکست می‌کند.

جای تعجب و سوال دارد که آیا واقعاً القای شکست هدف مستندسازی هسته‌ای سیماست؟ و اگر اینطور نیست پس این مستند‌ها چه هدفی را دنبال می‌کنند؟

در پایان باید ابراز تاسف خود را از تیم رسانه‌ای دولت که در دو سال گذشته خنثی‌ترین و مسکوت‌ترین دوران خود را سپری می‌کند ابراز کنم که نه تنها از هرگونه ابتکار عملی کاملاً عاجز مانده است بلکه با سکوت خود تیشه به ریشه دستاوردهای این دولت می‌زند.

:: بازدید از این مطلب : 398
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 2

از مردادماه سال 92 که دولت تدبیر و امید با رای مستقیم مردم در انتخابات پیروز شد همه در ابتدا به خصوص دوستداران دولت تدبیر و امید خوشحال شدند زیرا با اعماق وجود امیدی پیدا کردند که به زندگیشان رونق بخشید و همه به فکر این موضوع بودند آقای روحانی آمده است تا همه ی مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را حل کند از آن زمان دولت تنها به فکر برنامه های متنوع بود که بتواند کشور را از وضعیت نابسامان اقتصادی بیرون کند و این رویه همچنان با تیم خبره اقتصادی دولت ادامه پیدا میکند.دولت همچنان به دو مقوله مهم تر که شاید همه ی ابعاد جامعه را در بر بگیرد مواجه است اول اینکه در بحث انجام فریضه الهی حجاب که  کشور ما  کشوری اسلامی است بسیار اهمیت ویژه ای  دارد و باید با کارشناسان و روحانیون معتدل بحث حجاب را برنامه ریزی و طرح کرد.

بعد از به روی کارآمدن آقای روحانی به عنوان رییس جمهوری کشور، ایشان در جلسات متعدد درباره حجاب و عفاف صحبت کردند و به روحیه جوانان و ذائقه فرهنگی آنها اشاره کرد ودر یکی از جراید معتبر کشور هم آقای روحانی به این موضوع توجه کردند  و گفتند: می دانید که مفهومی مثل جوانی و جوانی کردن، همواره محتوای یکسانی نداشته و با شرایط زمانی تغییر کرده است. جوانی کردن تابع شرایط زمانی، امکانات هر دوره و ابزارهایی است که در اختیار افراد قرار می گیرد. در دوره ای که جوانی من گذشت، امکانات و ابزارهای امروز و البته برخی مشکلات امروز وجود نداشت. احساس کلی نسل من این است که هزینه زندگی خیلی پایین تر بود و افراد راحت تر می توانستند به خواسته های جوانی نظیر شغل یا ازدواج دسترسی پیدا کنند.

وی همچنین درباره جوانان نسل چهارم(دهه هفتادی ها) هم که با روحیه ای سطحی نگر وبی خیال رشد کرده اند میگوید: من فکر می کنم سرعت تغییرات جهان و به دنبال آن تغییر دیدگاه های افراد در نسل های مختلف چنان زیاد شده است که نسل قبلی خیلی از آرمان ها و آرزوهای نسل جدید را نمی فهمد. در دنیای جدید همه نسل های قدیمی تر از نسل جدید ناراضی و شاکی اند. تفاوت داشتن دو نسل به معنای بی ریشگی نسل جدید نیست. برای مثال، نسل جدید دنبال آزادی، عدالت، سرافرازی بیشتر در جهان، پیشرفت فنی و علمی، وضع اقتصادی بهتر و بسیاری از آرمان هایی است که در سال های دولت اصلاحات بیشتر می شد بروز آن ها را دید. کدام یک از این ها نشان بی ریشگی است؟ هیچ کدام.

از طرف دیگر، خیلی از واکنش های جوانان که نسل قبلی نمی پذیرند، محصول شرایطی است که نسل قبلی یا دولت های نسل قبل ایجاد کرده اند. امروز بی کاری، بالارفتن سن ازدواج و برخی آسیب های اجتماعی در بین جوانان شایع است و بر اثر این وضعیت، رفتارهای خاصی از جوانان بروز می کند. وظیفه مدیران و نسل قبلی این است که شرایط زندگی بهتر را برای جوانان فراهم کنند و بعد انتظاراتی از آن ها داشته باشند. نسل قبلی بالاخص مدیران سه دهه گذشته بی حساب از دین خرج کردند و ناکارآمدی ها را با دین توجیه کردند و حالا خیلی از آن ها از تضعیف باورهای دینی جوانان ناراضی اند. از ابتدا نباید این کار را می کردند.

حال در چند سال اخیر در کشور به گفته ی خیلی از کارشناسان معتدل کشور،ما برای ترویج فرهنگ حجاب برنامه هایی درستی و به جایی اجرا نکردیم شاید عمده ترین آن بحث گشت زنی نیروی انتظامی به عنوان گشت ارشاد بوده است که به نظر خیلی از مردم و کارشناسان نتوانسته است آن رسالت و برنامه ی خودش را در جامعه برای رونق مسئله حجاب در کشور اجرا کند و اینکه حجاب مسئله ای کاملا مجزا از عفاف است تا اینکه آقای روحانی به طور کامل تر این موضوع رو شرح میدهند و می گویند: من قطعا با این برخوردها مخالفم. این ها حاصل همان قرائت و برداشت خاص از اسلام و قانون اساسی است. برای این که نگاهم به مسئله روشن شود، دیدگاهم را به مسئله حجاب و عفاف برای شما تشریح می کنم. خیلی از این برخوردها ناشی از دیدگاهی است که چنین شادی و نشاط هایی را گام های اولیه به سوی تضعیف عفت عمومی می بیند و بنابراین تشریح دیدگاه من مناسب است.

به نظرم، عفیف بودن چیزی فراتر از حجاب داشتن است. به نظر من اگر زنی یا مردی حجاب رسمی مد نظر ما را رعایت نکند، عفیف بودنش زیر سؤال نمی رود. قبل از انقلاب زنان زیادی در جامعه ما حجاب نداشتند، ولی آیا انسان های عفیفی نبودند؟ من هشدار می دهم که حجاب را عین عفاف ندانیم. به نظر من زنان زیادی از جامعه ما حجاب مطلوب قانون را ندارند، ولی عفیف هستند. عفت شاخص های زیادی دارد. کما این که می توان کسانی را هم یافت که ظاهر مطابق قانون دارند و حجاب دارند (چه مرد و چه زن) ولی اصول عفت را رعایت نمی کنند. بنابراین تاکید ما باید بر عفت باشد. باید ببینیم عفت را چه چیزی تهدید می کند. به نظر من عفت مردم ما را فقر اقتصادی و ناتوانی در ازدواج، بیشتر تهدید می کند تا رعایت حجاب مطابق استانداردهایی که عده ای دوست دارند و تعریف کرده اند.

این را چرا گفتم؟ چون یک عده ای فکر می کنند اگر جوانان با هم کوه بروند، در یک مراسم شادی شرکت کنند، یا در خیابان با هم قدم بزنند، عفت جامعه خدشه دار می شود. اما واقعیت این است که عفت را چیزهای مهم تری تهدید می کند. برخی از برخوردها هم ناشی از نگاه پلیسی و امنیتی به جامعه است، نگاهی که همه چیز را سیاسی می بیند. در حالی که اجازه دادن به برگزاری برخی مراسم، شدت کنش و دیدگاه سیاسی را کاهش می دهد. در ضمن، مطمئن باشید که در ایده آل های جمهوری اسلامی، نفی شادی و نشاط نبود. در هیچ کدام از شعارهای ابتدای انقلاب شما شعار علیه شادی و شور جوانی پیدا نمی کنید.

ایشان همینطور به بحث تفکیک جنسیتی هم گریزی زدند که به گفته خیلی از مردم و روشنفکران جامعه یک کار بی دلیل وبی پایه و اساس است که هیچ فوایدی به جز آثار تخریبی در فرهنگ جامعه نخواهد زد و اینگونه رییس جمهوری در این باره هم تشریح میکند که: به هیچ عنوان دنبال تفکیک جنسیتی نیستم. هیچ جامعه ای در طول تاریخ نتوانسته است تفکیک جنسیتی کند، در جامعه پیچیده و پر از ارتباطات امروز نیز تفکیک جنسیتی هیچ کاربردی ندارد.

قشر جوان با این برنامه ها و رویه ها که در چند سال اخیر پاسخ خود را به جامعه داده است نشان داد که به هیچ عنوان همانطوری که مشهود است این برنامه ها کاربردی ندارد و ما فقط ذهن جامعه، کشور و مردم را به سمت وسوی جالبی نمیکشانیم.

باید گفت که اگر کسی حجاب نداشته باشد به این معنا نیست که آن عفت ندارد بلکه شاید ذات درونی آن با عفت الهی همراه باشد و ما درجای قضاوت نخواهیم بود و تنها خداوند از راز دلها خبر دارد زیرا این مقوله تنها منوط به دختران کشور ما است که چگونه طرز فکر ورفتاری را دوست دارند از خودشان نشان دهند.

در این جهت آقای روحانی هم اشاره ای کردند که ایشان نظرشون  درباره عفاف و حجاب این است که من با اعمال محدودیت های فراقانونی علیه دختران و زنان مخالفم. برخی آن قدر تنگ نظر هستند که حتی برخی فتواهای غیرسخت گیرانه تر مراجع را نیز برنمی تابند. رفتار آدم های سخت گیر امروز با تصوراتشان درباره اسلام نمی خواند. اسلام را کامل و راه حل همه چیز معرفی می کنند، ولی دست آخر نمی توانند راهی برای وارد کردن زنان به ورزشگاه ها پیدا کنند و راه محدود کردن را در پیش می گیرند. من البته معتقدم قطعا مشکل از سوی این افراد است.

از این صحبت ها هم میتوان فهمید که جامعه با محدود کردن و جلوگیری هیچگاه نمیتواند به خواسته ی درونی خود دست یابد وباید به دنبال روش ورویه ای باشیم که مردم را به این فکر بکشاند که ما وظیفه خود بدانیم که بایستی حجاب و عفاف کاملا درستی را در جامعه ایفا کنیم.

درباره ی مسائل دیگری مثل استفاده از فضای مجازی و همچنین اینترنت که در کشور ما به گونه ای آن را تشبیه مکنیم که انگار یه غول فناوری است در صورتی که این رویه شبیه سازی شده در کشور بسیار سخت قابل هضم خواهد بود.

هر ابزاری میتواند فرصت و یا تهدید حساب شود اما ما نمیتوانیم به خاطر اینکه این ابزار تهدید دارد ما ازآن استفاده نکنیم وبگویم از جامعه عقب بمانیم بلکه باید به همانگونه ای که رقیبان کشور از این ابزار مانند یک فرصت استفاده میکنند و فرهنگ جامعه ما را به سمت و سوی فرهنگ خودشان می کشانند.

همچنین آقای روحانی در این باره صحبت میکند و میگوید: فضاهای مجازی ابزارند، و هر ابزاری می تواند تهدید یا فرصت باشد. داروها برای درمان بیماری ساخته می شوند ولی می شود با آن ها خودکشی هم کرد. این ابزارهای در ضمن ناگزیر هم هستند. من یادم می آید که حتی آیت الله هاشمی رفسنجانی هم شبکه هایی مثل فیس بوک را پدیده های مبارکی خوانده بودند. واقعا هم همین گونه است. در همه تاریخ، به نظر من از ابزارها بیشتر استفاده مثبت شده تا استفاده منفی. شما نگاه کنید ببینید از انرژی هسته ای فقط دو بار برای کشتار گسترده استفاده شده است، ولی امروز بیش از 400 نیروگاه هسته ای در جهان برق تولید می کنند، و انرژی هسته ای در کشاورزی، صنعت و... کاربرد دارد. مگر جهان با انفجار بمب اتمی، کل انرژی هسته ای را کنار گذاشت؟ نه.

در ضمن در نظر داشته باشید که خیلی از اقدامات علیه آزادی فضای مجازی که توسط افراد و نهادهای خاص صورت می گیرد، مقاصد خیرخواهانه ندارد. یعنی خیلی هم دلشان به حال اخلاق عمومی یا تهدیدهای این فضاها علیه جوانان نسوخته است. مقاصد سیاسی دارد. از آزادی موجود در این فضاها می ترسند، دنبال محدود کردن اخبار هستند، و این محدود کردن ها هم جواب نمی دهد. کاش طرفداران فیلتر کردن توضیح می دادند که در محدود کردن دسترسی مردم به کدام خبر موفق بوده اند؟ کدام خبر مهمی در چند سال اخیر وجود داشته که فیلترینگ باعث عدم دسترسی مردم به آن شده است؟ این اقدامات حتی مانع دسترسی به سایت های غیراخلاقی هم نشده است. فیلترینگ گسترده جز این که دیوار بی اعتمادی میان مردم و دولت را بیشتر می کند و به اقتصاد ما ضربه می زند، خاصیت دیگری ندارد و مانع توسعه کاربری های مثبت اینترنت در ایران می شود.

و زمانیکه بحث فیس بوک و ... می شود همه به این فکر میافتند که آقای روحانی و یا ظریف و کسانی که از این منابع جهانی استفاده میکنند یک هنجار شکنی کردند در صورتی که در جامعه ما همه به دنبال رشد و تعالی و بالندگی هستند و این ابزار وسیله ای خوب است که با مردم ارتباط داشته باشیم و اخبار و تحولات مسئولین را به گوش همه برسانیم ویادآور این شویم که دشمن از همین غفلت ما در استفاده کردن از فضای مجازی استفاده میکند و میتواند با یک اهرم قدرت یک طرفه به پیش رود و ما رو در این جدال جنگ نرم تنها بگذارد و ما باید تنها به این فکر باشیم که چگونه در این جدال که مثل جنگ سخت میماند بجنگیم و قرار داشته باشیم.


:: بازدید از این مطلب : 357
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 26 / 2

 ساخت زائرسرای امامزاده میرسالار(ع)بامساحت 500 متر ودردوطبقه اغاز شد همچنین فضایی برای ساخت بازارچه ی امامزاده و پارکینگ خاکبرداری، و به زودی کار احداث ان شروع خواهد شد . سید عبدالنبی صمدیان بودجه ی اختصاص یافته به طرح زائر سرا را 700 میلیون تومان که از طرح های مصوب اوقاف وامور خیریه می باشد اعلام کرد /

 


:: بازدید از این مطلب : 316
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 26 / 2

 

آفتاب

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کند

با اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند

این چه دریائیست اعجازی حسابی می‌کند

چشم هر بیننده‌اش را نقره آبی می‌کند

خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است

این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است

کوه نور و صخره‌هایش خم شده در سجده‌اش

آشنا غار حرا با نغمه‌‌ی هر سجده‌اش

بوته‌های این بیابان گوئیا در سجده‌اش

می‌کند هم خاک و باد و آب و آذر سجده‌اش

کیست این جبریل دارد می به جامش می‌دهد

هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش می‌دهد

نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا غزل

رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل

ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل

بر لبش طراحیِ حی علی خیر العمل

کینه‌های مانده در دل با اخوت ختم شد

تا که با دست محمّد این نبوّت ختم شد

عید مبعث آمد و دیده چراغانی شده

دیو جهل و نا امیدی سخت زندانی شده

عرش بنشسته به فرش و فصل مهمانی شده

روح ما با ذکر احمد روحِ روحانی شده

لحظه‌ی پرواز آمد بال‌ها را باز کن

شادیِ بعثت بدین پرپر زدن آغاز کن

:: بازدید از این مطلب : 369
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 16 / 2

 

انگار بعضی­ ها تولدشان شغلشان را بر پیشانی­شان مهر می­ کند. با یک مسؤولیت پا به هستی می­ گذارند و از همان روز نخستین، کسوت مقدّسی را بر تن می­ کنندسیدکاظم مطلوبی میرسالاری ازهمان جوانان معلمی­ است که شغل انبیاء برازنده­اش می­باشد لیسانس اموزش ابتدایی ودانشجوی کارشناسی ارشد  ،کتاب های همنشینان مهتاب ونقش اموزه های دینی در تربیت از تألیفاتش می­ باشد. و همچنین مقاله­ ای با عنوان اموزش کارافرینی حلقه گمشده اقتصاد ایران

– بیوگرافی لطفا؟
بسم الله الرحمن الرحیم
(ن والقلم و ما یسطرون)
با عرض سلام و وقت به خیر، خدمت شما دوستان عزیز. من یک معلمم، و دیگر هیچ
بزرگترین آرزوی کودکی هایم این بود که معلم شوم . سال ها گذشت وبه آرزویم رسیدم .ازآن سوی کلاس به این سوی کلاس آمدم . بچه ها ماندند آن طرف کلاس ومن تنها ماندم این سوی کلاس . این سوی کلاس فقط مسولیت بود . به نظرم وقتی این طرف کلاسی هنر بزرگت باید این باشد که به اضافه "+" اون ور کلاس باشی ومنهای "_" تمام انانیتت .
- دلیل انتخاب این شغل چیست؟ آیا فکر می‌کردید یک روز معلم شوید؟
علاقه‌ی زیادی که به بچه‌ها دارم، باعث انتخاب این شغل شده است. گاهی اوقات خستگی و فشار کار باعث می‌شود كه صبوری خودم را از دست بدهم، ولی چند لحظه بعد، حرف‌های بچه‌ها، لبخند همیشگی را به چهره‌ام برمی‌گرداند.
هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم معلم شوم،ابتدایی که بودم، در جواب این سوال و در واقع این موضوع انشاء كه می‌پرسید: «می‌خواهید در آینده چکاره شوید؟» می‌نوشتم: «بازیگر»، چون علاقه داشتم . ، ولی هر زمان، در قالب کسی در آمدن، با روحیه‌ام سازگار نبود. گرچه بچه‌ها همیشه می‌گویند: شما می‌بایست بازیگر می‌شدید و من هم با انتخاب این شغل، به آرزوی اولم هم جامه‌ی عمل پوشاندم.
باتوجه به تجربه زندگی معلمی در زندگی شخصی مردم عزیز ما را با این قشر شریف بیشتر آشنا کنید ؟
واقعا اینکه گفته شده معلمی شغل انبیاست یک شعار نیست . کلام معلم ، رفتار و سیره ی معلم در تربیت و شکل گیری دانش آموز بسیار موثر هست . تمامی رفتارهای یک معلم میتواند . الگوی رفتاری دانش آموز را شکل دهد . ساعات زیادی از اوقات مفید دانش آموزان با معلمان میگذرد . ضمیر تشنه ی این قشر با چشمه ی جوشان علم و رفتار معلم سیراب میگردد .هنوز چهره ی مهربان معلمانم را از دوره ی ابتدایی تا آخرین آنها را به یاد دارم . هرگونه دغدغه ی جانبی این قشر، نا خواسته ذهن معلم را از محیط درس دور خواهد کرد . نتیجتا بر ارتباط بین معلم و دانش آموز تاثیر جدی خواهد گذاشت . بیشتر افرادی که در جامعه به نان و آبی میرسند . از زیر دست این معلم رد شده اند . از انصاف به دور است که معلم ، خود در تعیین معاش خود و زندگی آبرومندانه اش دچار مشکلاتی شود . معلم جز تعلیم و تربیت دانش آموزانش ، هرگز نباید دغدغه ی دیگری داشته باشد . بدیهی است اگر حق واقعی به ایشان نرسد .مجبور به انجام کارهایی میشود که در شان معلم نیست . اسرار درون انسان و چالشهای درونی ، حتما در رفتار انسانها خود را نشان میدهند . دانش آموزان با ظرافت خاصی این رفتارها را تشخیص میدهند و فضای حاکم بر سرنوشت معلمش در تعیین راه آینده اش تاثیر زیادی خواهد گذاشت . هر چند که معلم هرگز کم فروشی نخواهد کرد و عشق به دانش آموزانش بر مسائل حاشیه ای اش غلبه خواهد کرد .اما وظیفه ی سیستم هست . دغدغه های تاثیر گذار بر معلم را باید برطرف سازد یا به حداقل برساند.
۱۰- اگر نکاتی را در خصوص شهادت شهید مطهری ، روز
معلم وروز کارگر مد نظر دارید بیان فر مایید .؟
جامعه ی ما خیلی زود شهید مطهری را از دست داد . بسیاری از مسائل امروز در زمینه های مختلف نیاز به حضور چنین شخصیتهایی دارد .اما آثار بجا مانده اش که تماما مورد تایید حضرت امام خمینی (ره) بود .میتواند برای نسل جوان مورد استفاده قرار گیرد و بجا روز شهادتش ، روز معلم نامیده شد . روز علم و روز کارگر هم روز عمل هست .روز قدر دانی از زحمات قشر زحمتکش که به فرموده ی حضرت رسول مانند مجاهد در راه خدا هستند ، میباشد . پدران و مادرانی که برای سربلندی فرزندان و کشورشان زیر بار سختیها و مشقتها رفتند . همیشه تن خسته دارند تا دیگران شیرینی راحتی را بچشند . این قشر ، قشری است که افتخار بوسه ی پیامبر اسلام را بر دستان خود دارد . باید بر دستان این دوقشر یعنی معلم و کارگر بوسه زد.
دوست داشتید در کدام عصر زندگی می­کردید؟
دوست دارم در همین دوران زندگی کنم چون خداوند با مصلحت ناشناخته­ خودش به یقین من را برای این دوران ساخته و پرداخته کرده است ولی همیشه از تاریخ پند گرفته­ ام و دنیاهای گذشته را هم دوست دارم.
– چند سال است که در کنار تخته‌ی کلاس می‌ایستید و تدریس می‌کنید؟
بیست دو سال –
از شرایط تدریس و شغل معلمی برایمان بگویید، آیا راضی هستید؟
تنها به این سخن بسنده می‌کنم که: معلمی شغل نیست، عشق است، اگر به عنوان شغل انتخابش کرده‌ای، رهایش کن و اگر عشق توست، مبارکت باد
روزهایی که پشت نیمکت کلاس­ ها  بودید؟
روزهایی که پشت نیمکت بودم روزهای آغاز تجارب زندگی و آموختن شیوه­ های زندگی و نحوه­ ی احترام گذاشتن به انسان­ها و آشنا شدن با اقیانوس­ های صبر یعنی معلمان فداکارم بود که همیشه برایم تبدیل به خاطرات رنگین شده.
 
کدام حرف الفبا را بیشتر دوست دارید؟
الف – چون همیشه اول است.
خلاقیت با معلمی چه ارتباطی دارد؟
معلمی یعنی خلاقیت، و امید است در سال های آینده معلمین ما خلاق و با هوش ترین افراد جامعه باشند چون روی فکر و اندیشه دانش آموزان کار می کنیم خلاقیت در کار معلمی حرف اول را خواهد زد
. نگاه مردم نسبت به شغل معلمی چیست؟
معلمین ابتدایی اصلا دیده نمی شوند اما جایگاه داریم. در جامعه بخاطر تامین نبودن شرایط مالی به مشاغل روی آورده اند و جایگاه معلم که قرار است در عرصه علمی بدرخشد خدشه دار می شود و از اعتبارش کاسته شده است.

نگاه مسئولین نسبت به شغل معلمی چیست؟
امیدواریم نگاه مثبتی به معلمین داشته باشند.
رنگ روحتان؟
به نظرم رنگ روح همه ی معلمان به رنگ پهنه­ آبی
اقیانوس­ ها و دریاهاست و سعی می کنیم همه­ ی مردم و اطرافیان با نگریستن به رنگ روحمان لذّت ببرند.
در کنار یک معلم چه افرادی در تعلیم و تربیت دانش آموزان نقش دارند؟
خانواده در شکل گیری شخصیت دانش آموز موثر است و گاهی اوقات هم دانش آموز ابتدایی بد رفتاریهایی دارد که تلاش معلم را در جهت رفع آن می طلبد.
در مورد کلمات زیر مطلبی که به ذهنتان می رسد بگویید:
تعطیلی ۵ شنبه های مدارس: عالی است
مشق شب دانش آموز: دست و پا گیر
نمره بیست: بسیار خوب
ارزشیابی توصیفی یا کمی: کاش ارزشیابی توصیفی برای پایه اول و دوم و سوم انجام می شد چون دانش آموزان بالاتر با ارزش و مفهوم نمره آشنایی دارند.
تنبیه بدنی: مخل روح کودک
تخته سیاه: از بین رفته
گچ: چند سالی است که از آن راحت شدیم
تشویق: در جای خود موثر است
دانش آموز: سازندگان آینده کشور
سکوت: گاهی نقش طلایی دارد
همکار: ایجاد انگیزه
از جمله مطالبات ودلایل اعتصاب دو روزه معلمان چه بود
اعتراض به وضعیت وخیم معیشتی، کاهش منزلت و امنیت معلمان، بودجه سال آینده وزارت آموزش و پرورش، رفع تبعیض و برقراری عدالت در پرداخت حقوق کارکنان دولت و نیز خدمات ضعیف بیمه طلایی و شائبه افزایش ناچیز ۱۴ درصدی حقوق معلمان در سال ۹۴،

حرفی که برای وزیر آموزش و پرورش دارید؟-با توجه به قول هایی که در اواخر سال93 در خصوص رفع تبعیض ها و توجه به رفاه فرهنگیان از از حضرتعالی ومسئولین شنیدیم ،در مجموع ارائه ی بسته های پیشنهادی را دهن کجی به اعتراضات معلمان تلقی می نماییم و منتظر اصلاح آن می باشیم.

در پایان ضمن درخواست تجدید نظر در تصمیمات گرفته شده پیرامون بیمه ی به اصطلاح طلایی فرهنگیان،برای حضرتعالی آرزوی سلامتی و بهروزی و برای آموزش و پرورش کشورمان آرزوی روزهایی بهتر داریم  . 


:: بازدید از این مطلب : 320
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 9 / 2
 
abdolvahed mirzazadeh-2-233.JPG

اردوی تدارکاتی تیم ملی جوانان از یازدهم اردیبهشت در کمپ تیم‌های ملی آغاز می شود.

 حمید میرسالاریحمید میرسالاری

به گزارش ایسنا به نقل از سایت فدراسیون فوتبال، اردوی تدارکاتی تیم ملی جوانان زیر نظر امیر حسین پیروانی، سرمربی تیم ملی فوتبال جوانان از 11 تا 20 اردیبهشت در کمپ تیم‌های ملی برگزار می‌شود.

 

شاگردان پیروانی جهت برگزاری یک دیدار دوستانه برابر تیم ملی جوانان ایتالیا روز 20 اردیبهشت تهران را به مقصد رم ترک کرده و پس از انجام دیداری تدارکاتی روز 24 اردیبهشت ماه به تهران باز می گردند.

 

اسامی بازیکنان دعوت شده به اردوی تدارکاتی به شرح زیر است:

 

عارف آغاسی-رضا کرملاچعب-کمیل محمدی- شاهین عباسیان و سید حمید میر سالاری از خوزستان

صادق نیک فر از خراسان رضوی

محمد غلامرضا-امید نورافکن-رضا شکاری-سینا خادم پور-شاهین طاهرخانی و محمد علیزاده از تهران

محمدرضا حاج سلطانی-علی شجاعی و باقر نیاری از البرز

حسین علیپور-حمیدرضا محمد رفیعی-مصطفی اسماعیل زاده-امیر حسین امیر طاهری از کرمان

محمد امین بهرامی-محمد بختیاری-نیما طاهری-عارف غلامی از اصفهان

سهیل صالحی از کهگیلویه و بویر احمد

نیما مختاری از مازندران

نیما میرزا زاد از گیلان.

ملی پوشان باید صبح روز جمعه 11 اردیبهشت راس ساعت 10:00 خود را به کادر تیم ملی در هتل المپیک معرفی کنند.


:: بازدید از این مطلب : 766
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 6 / 2

 

 

                                                او می اید.......

                                                  

 از حضرت امیرالمونین  علیه السلام امده که چنین فرمودند :

مردی از فرزندانم در اخرالزمان ظهور می کند ، رنگش سفید به سرخی ،

شکمش بر امده ، ران هایش بزرگ و گرده ، شانه هایش قوی است ، بر پشتش

دو خال هست یکی به رنگ پوستش و دیگری همانند مهر نبوت پیامبر صلی الله علیه واله

او دو نام دارد یکی محرمانه و مخفی است و دیگری اشکار ، نام مخفی اش احمد است و نام 

اشکارش محمد است ، هرگاه پرچم خود را به اهتزاز در اورد شرق و غرب را روشن سازد ، دست 

بر سر بندگان خدا کشد ، پس هیچ مومنی باقی نماد مگر اینکه دلش از کوه اهنین محکم تر گردد و 

خداوند متعال قوت چهل مرد به او بدهد ، و هیچ میتی نماند مگر انکه در قبر اثری از خوشحالی ظهور به 

او برسد که مومتین در قبر از هم دیدن کنند و به ظهور قایم صلوات الله علیه ـ یکدیگر را مژده دهند .


:: بازدید از این مطلب : 375
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 6 / 2

سلفیه مکتبی است که طرز فکر و عمل پاره‌ای از صحابه، تابعان و تابعان آنها را حجتی شرعی برای زندگی در عصر حاضر قلمداد می‌کند. پیروان
این عقیده، از یکسو از موازین فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت خارج شده‌اند و
از سوی دیگر با باز کردن راه اجتهاد بر اساس فهم صحابه، باب پیدایش برخی
فتاوی افراطی نادرست و سلیقه‌ای را گشوده‌اند. شکل‌گیری چنین عقیده‌ای از
سده چهارم هجری قمری آغاز شد، اما بعدها توسط ابن‌تیمیه و شاگردانش مدون شد
و نهایتاً با محمد بن عبد‌الوهاب و از طریق حاکمان آل سعود در دوران معاصر
تجدید حیات یافت.

به سلفی‌ها به اعتبار نام محمد بن عبدالوهاب، وهابی نیز اطلاق می‌شود. در این سیاق، «تکفیری»
عنوانی است که به فرد یا جریانی اطلاق می‌شود که غالباً برخاسته از
قرائت‌‌های مختلف سلفی وهابی، مسلمانان را به‌صرف آنکه با آنان هم‌عقیده
نیستند، بر خلاف معیارهای شرعی شناخته‌شده، متهم به کفر و خروج از دین
می‌کنند. کافر خواندن مسلمانان و یا اصولاً مذاهب اسلامی، پیامدها و
واکنش‌های عملی مهمی در جوامع اسلامی دارد. چنانکه فتاوی تکفیری در پس
بسیاری از اقدامات تروریستی پاکستان و عراق و اخیراً جنایت شهادت شیعیان
مصر، قرار دارند.
شیعه‌شناسیِ گروه‌های مختلف سلفی‌ (وهابی‌) اعم از
جهادی و تکفیری و یا رسمی و علمی، به‌رغم همه اختلاف‌نظرهای درونی‌شان
درباره دیگر مسایل، کما‌‌بیش شکلی یکسان و مشابه دارد و معمولاً متأثر از
آثار ابن‌تیمیه و شاگردش ابن‌قیم الجوزی است که اثرگذارترین شخصیت‌ها بر
سلفی‌های معاصر چون محمد بن‌عبد‌الوهاب و شاگردانش بوده‌اند.


:: بازدید از این مطلب : 354
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 6 / 2


:: بازدید از این مطلب : 334
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه